اگر به برنامه های تلوزیونی دوران کودکی و نوجوانی خود رجوع کنیم متوجه آن می شویم که موضوع تعداد زیادی از پویا نمایی، فیلم وسریال های خارجی که تحت عنوان برنامه کودک از تلوزیون پخش میشد، داستان انسان یا حیوانی بود که در طول داستان به دنبال پدر و یا مادر خود می گشت.
شاید برخی بگویند سازندگان آن برنامه ها صرفاً موضوعی عاطفی و پر کشش را برگزیده بودند تا کودکان و نوجوانان اهمیت خانواده را بهتر درک کنند.اما با توجه به محوای غالب شاید مسائل دیگری نیز دخیل باشند.این را در نظر بگیریم که شاید نداشتن خانواده و یا اطلاع از هویت واقعی والدین موجب این انبوه برنامه ها شده است.این که درفیلم ،سریال و پویا نمایی ها یک کودک از همان دوران کودکی به دنبال خانواده خود باشد و حتی محل زندگی یا پرورشگاه را برای یافتن خانواده اش ترک کند،می تواند بیان یک دغدغه گسترده از دل آن جوامع باشد.
طرح اینگونه قصه ها تنها به اینجا ختم نمی شود. یتیم خانه ها، ناپدری و نامادری هایی که به کودکان ظلم میکردند، کودکان خیابانی که یا بزهکار بودند و یا به سختی کار می کردند و ... موضوع داستان بسیاری از بزرگان ادبیات غرب نیز بوده و هست. اما در نقطه مقابل وقتی به ادبیات کهن و یا معاصر خود نگاه می کنیم،تقریباً این مسائل یافت نمیشود.موضوع غالب داستان و قصه های ایرانی که در آن کودکی وجود دارد پیرامون پند آموزی خانواده و بزرگان به فرزند و یا مسائلی از این دست می باشد.
پیش کشیدن مطالب بالا مقدمه ای برای پرداختن به انتشار خبری تامل برانگیز در رسانه است.ایجاد جعبه ای برای نگهداری از نوزادان ناخواسته.
